جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

معجزه‌هاي شيرين من♥♥❤❤❥

دستهاي مادر به فدايت

1392/12/20 12:53
نویسنده : مامان شیرین
1,660 بازدید
اشتراک گذاری

   حالا ديگر يك هفته گذشته ...يك هفته پردرد. هفته‌اي كه هر لحظه‌اش با خود مي گفتم : كاش دست من مي‌شكست...

آواي دلنشينم تازه ياد گرفته بود كه از ميز بالا برود. يك- دو- سه را مي گفت و و با چشمان خندانش نگاهم مي كرد. همين‌كه لبه ميز مي‌ايستاد و مي‌ديد نگران به سمتش مي‌روم تا دستش را بگيرم و پايين بياورم به نظرش بازي خيلي جذابي مي آمد... و چه خوشحال بود.

بعد از چند بار بالا و پايين رفتن مشغول بازي ديگري شد... چند ساعتي گذشت تا اينكه دوباره بالاي ميز رفت و اين بار پايش ليز خورد و افتاد.  صداي خرد شدن استخوان نازكش به گوش باباكيوان رسيد. دختر نازنينم را بيمارستان برديم. گرافي ساده گرفتيم : فركچر دوبل رايت فورآرم ... باوركردني نبود اما حقيقت داشت...

 

حالا آواي قشنگم وزن دستش را تحمل مي كند و من سنگيني دو ديوار را روي شانه‌هايم احساس مي كنم... كاش دست من مي شكست.

و چه‌قدر زود آدم يادش مي رود كه قدر خوشي‌هايش را بداند وخرده دردسرهايش را جدي نگيرد.

خدايا من آنقدر قوي و با اراده نيستم ...  خودت مراقب گلهايم باش...

 

پي‌نوشت :

ممنون از همه دوستايي كه جوياي حال آوا بودن. خدا رو شكر حال آواي دلنشين ما خوبه و كم كم به گچ دستش عادت كرده و باهاش همه كاري هم مي كنه.... مي رقصه- دس دسي مي كنه - و بازي مي كنه .... و به هركسي هم كه مياد عيادتش اول دستشو نشون مي ده و بعد مي بره جلو تا ببوسن دستشو...

اين هم عكس آوا وقتي هنوز دستش آتل موقته ...

البته من و پدرش ترجيح داديم كه كار اصلي گچ گرفتن تو اتاق عمل انجام شه به دو دليل : اول اينكه آوا هيچ دردي نكشه... چون كمي استخوان جابجا شده بود و حدود 25 درجه زاويه پيدا كرده بود و درجاگذاري اون قطعا دردناك بود و ما ترجيح داديم اين كار رو تحت بيهوشي انجام بدهند. دوم هم اينكه انجام جاگذاري استخوان در اتاق عمل و زير دوربين و مونيتور اتاق عمل قطعا دقيق‌تر خواهد بود.... اين بود كه شب موقتا دستشو آتل گرفتيم و فرداي اون روز تو اتاق عمل گچ گرفتن....

 

پسندها (1)

نظرات (42)

نیلوفر
18 اسفند 92 11:52
عزیز دلممممممم فدای چشای قشنگش شم چقدر درد کشید.شیرین جون اتفاق بود خدتو سرزنش نکن
مامان شیرین
پاسخ
ممنون عزيزم
آتیه مامان آوا
18 اسفند 92 11:55
آخی عزیزم خیلی ناراحت شدم اصلا دوست نداشتم همچین پستی ببینم یعنی الان بازوش شکسته؟ الهی بگردم برای اون دست کوچولو گچ گرفته ایشاله زود خوب میشی . واقعا خدا خودش مواظب این گل های زندگی باشه
مامان شیرین
پاسخ
ممنون
آشنا
18 اسفند 92 12:26
انشالله زود زود خوب میشه غصه نخور مامان شیرین
مامان شیرین
پاسخ
كدوم آشنا؟؟؟؟
معصومه
18 اسفند 92 16:27
عزیزم کوتاهی منو ببخش که دیر به دیر میام بخدا درگیر غربالگری ها و سونوها و دواهاییییی دکتر بودم حالا هم که اومدم کاش نمیومدم وای کاش نمیدیدم این لحظه رو و این مطالب توی وب رو الهی بمیرم براش مگه چقدر توان داشت که تحمل کنه خدا صبرت بده و آوا رو شفا
مامان الین
18 اسفند 92 17:40
الهی فدای اون چشما های تاریک و پر عشقش بگردم من چه دردی کشیده گلممممممم شیرین جونم حتما واسه گل دخترات دعاااااا میکنممممممممم
negar
18 اسفند 92 18:25
الهی که من فدای دستای خوشگلت بشم بمیرم الهی برات من ....شیرین جونم غافل نشو از چشم زخم همیشه اسفند دود کن برای دوتا گلات و صدقه براشون کنار بزار.. بدجوری داغون شدم با دیدن این پست ....دلم به درد اومد ..این رو واقعا میگم ..الهی که همیشه تن خانوادتون و نفس های زندگیتون شاد باشه به دور از هر چی بدیه... خدا خودش کمکت کنه نفس طلا خانوم که زوده زود خوب بشی فدات بشم من عزیز دلم
شيده
18 اسفند 92 21:27
اخي خياي ناراحت شدم فقط گچش كردن؟
زهرا ک
18 اسفند 92 22:35
سلام مامانی مهربون الهیییییییییی جیگرم کباب شد ایشالله که خیلیییییییی زود خوب شه الهی که دیگه از این اتفاقا واسه هیچ بچه ای نیفته بوسسسسسسسسسسسس خیلی محکم
سعیده
19 اسفند 92 9:45
خیلی ناراحت کننده است ایشالا هرچه زودتر خوب میشه این خوشگل خانوم شما هم خودتو ناراحت نکن از این اتفاقا زیاد میافته هرچند دل مادر یه چیز دیگست....
خواهر فرناز
19 اسفند 92 12:23
خدا بد نده ایشالا که چیزی نیست وزود جوش میخوره مواظب خودتون باشین صدقه زیاد بدین
خواهر فرناز
19 اسفند 92 12:23
سلام دوستای گلم خوبین امروز اتفاقی با یه فروشگاه اینترنتی آشنا شدم البته قبلا هم آشنا بودم ولی امروز دقیق رفتم توسایتشون ودرست بررسی کردم دیدم چه قدر چیزای خوبی داره وبه راحتی توی خونه نشستی وسفارش میدی برات بیارن دم خونه دیدم ایده خوبیه که به شما دوستای گلم هم اطلاع بدم گفتم اینجا آدرسشا برای شمادوستای گلم بذارم تا شماهم ازش اگه دوست داشتین استفاده کنید برای اینکه وارد سایتشون بشین تشریف بیارین وبلاگمون امیدوارم خوشتون بیاد ازشو کلی احساس راحتی وآرامش بهتون هدیه کنه
مهسا مامان نویان
19 اسفند 92 12:47
عزیز دلم قربون اون نگاه خوشگلش بمیرم چقدر بچه درد کشیده شیرین جون ایشالله زود خوب میشه خودت و ناراحت نکن هر چند که نمیشه ناراحت نشد نویان الان دو شب تب میکن من دارم میمیرم از استرس خدا پشت و پناه همه بچه ها باشه
شقایق
20 اسفند 92 3:20
وااااااااااااای خدایا هیچ فرشته ای مریض نشه، گریه نکنه...خدایا آواجونیمون زودتر دستش خوب بشه..فکر دردکشیدن فرشته هات خیلی ناراحتم کرد ..جانان عزیزم هم الان ناراحته....ایشالله همیشه خبرای خوب ازت بشنویم....واسه فرشته هات صدقه گذاشتم کنار...
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
20 اسفند 92 12:20
الهى بگردم قربون اون دستاى كوچولوت عروسكم خيلى خيلى ناراحت شدم خدا خودش حافظ بچه ها باشه عزيزم هر روز براى اين تا عروسكت صدقه بذار كنار ايشالله كه سلامت باشيد هميشه
پگاه
20 اسفند 92 13:00
آخ الهی بمیرم چی کشیدین همتون؟ خدارو شکر که بخیر گذشت و الان بهتره.فدای اون نگاه مظلومش بشم من . خیلی ببوسش بجای من
مامان شیرین
پاسخ
ممنون پگاه جان... پايا رو به جاي من ببوس
مامان نفس طلایی
20 اسفند 92 14:01
عزیزم انشالله بزودی خوب خوب خوب میشه
مامان شیرین
پاسخ
مرسي عزيزم
آتیه مامان آوا
20 اسفند 92 17:56
آوا جون قربونت بشم عزیزم آخه تو چقدر ماهی که توی بیمارستان با دست آتل شده میخندی . انشاله که زود زود خوب میشی گل نازم ولی تو رو خدا دیگه سمت میز و پله و اینجور چیزا نرو
مینا
21 اسفند 92 2:04
خیلی دلم به درد اومد واسه یه مادر خیلی سخته
مامان هلیا
21 اسفند 92 8:38
الهی عزیزززززززم چه نازی تو خاله ماشالا چشم بد ازتون دور باشه جونم چقد درد کشیدی دستای کوچولوت آخ شدن ایشالا زودتر خوب شی عزیزم. تو هم مثل دخملم هر وقت آخ میشی دستتو میاری بوس کنیم پس یه عالمه بوس واسه تو دخمل خوشگلو ناز نازیمون
پریا
21 اسفند 92 11:20
عزیـــــــــــــزم چقدر نازی تو وروجک!! ایشالا زود خوب شی
مامان شیرین
پاسخ
ممنونم
parya
21 اسفند 92 11:21
چقدر بامزه نشسته! پاهاشوو
مامان ایلیا
21 اسفند 92 17:43
سلامممممممم گلمممم الهی قربون اون صورته ماهش بگردم انشاالله زود خوب میشه قربون اون فکرای نازش امیدوارم امیدوارم5 دیگه هیچ اتفاقی برای گل دخترات نیفته
مینا
21 اسفند 92 17:45
ای جونم پرنسس کوچولو اوف شدهههه انشالا زودی خوب می شی آوا جون
مریم نریمان
21 اسفند 92 23:06
خیلی ناراحت شدم شیرین جان . خدا رو شکر که پیام خوبی حال نی نی نازتون رو نوشتین ..
mina
21 اسفند 92 23:18
خیلی ناراحت شدم برای آوا جون ان شاالله هرچه زودتر خوب بشه و راحت بشه
معصومه
22 اسفند 92 14:14
قربونت برم زود خوب میشی عزیزم
مامان رز
22 اسفند 92 15:38
الهی قربون اون چشماش برمممممم از میز اشپزخونه افتاد؟ ایشالله زود خوب میشی اوای گل حتما که جانان عزیز خیلی ناراحت شده الهی قربون اوا جونم امیدوارم همیشه شاد باشین
maryam.k
23 اسفند 92 0:32
دوستم سلام خوبین بلا به دور خیلیییییییی ناراحت شدم من مامی کتایون هستم 2/5ساله هست خواننده خاموش وبتون بودم اما الان دیگه خیلی ناراحت شدم انشاالله آوای خوشگل هر چه زودتر خوب بشه میدونم و درک میکنم چقدر بیماری بچه برای مادر درداوره.از طرف من ببوسش راستی منم gp هستم
دکتر پرتقالی
23 اسفند 92 22:45
فدای اوا جان. درد کشیدنشون خیلی بده. می دونم که برای تو سخت تر بود
شهرزاد
24 اسفند 92 1:20
مامان نازنین سلام دوتا گل زیبا دارین که خدا بهتون ببخشه امشب که توی پاساژ گلستان دیدمتون متوجه دست آوای گل نشدم. امیدوارم خیلی زود گچ دست گلتون باز بشه مواظب خودتون و دخترای گلتون باشین
نیلوفر
24 اسفند 92 8:04
خصوصی داری عزیزم
ماهرخ مامان آرشان
25 اسفند 92 13:55
mAhyA
25 اسفند 92 14:26
سلااااااام... آخخخخخ خدا می دونه با خوندن این پست چه حالی بهم دست داد... بعد که عکساشو هم گذاشتید که دیگه حالم بدتر شد خصوصا با دیدن عکس آخری!! عزیزدلم ایشالله زودتر زودتر خوب بشی آخه تو فرشته کوچولو به لطافت گل بهاری هستی
مامان امیرعلی
25 اسفند 92 16:15
الهی چقدر اذیت شده دختر خوشگل قربون نگاه معصومش
معصـومـﮧ
26 اسفند 92 0:35
سلام من خیلی وقته اینجا رو می خونم تقریبا از دو سالگی جانان...البته خاموش! خیلی ناراحت شدم... امیدوارم زودی دست آواجونی خوب بشه
مامان نيكا
28 اسفند 92 9:57
سلام . من امروز فهميدم كه چه اتفاقي افتاده. اميدوارم كه بلا از دختر نازمون دور باشه و خيلي زود خوب بشه. شما هم مامان مهربون ناراحت نباشيد. سخت ترين روزها هم ميگذره. سال نو هم پيشاپيش مبارك. مراقب خودتون و گل هاي نازمون باشيد.
مامان شیرین
پاسخ
ممنونم
ارلا
2 فروردین 93 13:58
اااااااااااااااااااااااااااااااای جونم خیلی ناراحت شدم امیدوارم زودتر خوب شی گلم امیدوارم خبر خوب شدن دست اوا رو زودتر بشنویم همه دوستان امید به خدا گلم
خاله نسرین
10 فروردین 93 20:23
سلام خانم دکتر خیلی وقت بود که فرصت نداشتم سری به عروسکهای نازت بزنم امروز که باز کردم دیدم دست اوای ناز .خیلی ناراحت شدم حتما جانان خوشگلم هم خیلی برای خواهرش ناراحت شد . امیدوارم که هرچه زودتر خوب بشود . ضمنا سال نو را به شما و آقای دکتر و جانان عزیزم و آوای کوچولو تبریک می گویم امیدوارم سال خوبی را داشته باشید.ازصورت نازنین جانان و آوای ناز ببوسید.
مامان شیرین
پاسخ
ممنون خاله نسرين عزيز! سال نوي شما هم مبارك!
الهه
11 فروردین 93 0:42
خدا پناه دختراتون باشه
عسل و غزل
13 فروردین 93 3:47
الهی بمیرم چی کشیدی.... با تک تک سلولای بدنم حست رو درک میکنم.ایشالا زودتر خوب میشه.باز هم خدا رو هزار مرتبه شکر که راهی برای درمان دردش وجود داشته
نازنین
17 فروردین 93 1:16
ای جووونم...خدا بد نده. خیلی ناراحت شدم.انشاا.. هرچی زودتر دستش خوب بشه. از طرف ما ببوسینش.
مامان شیرین
پاسخ
مرسي
بهناز مامان نازنین
20 فروردین 93 4:53
وای خدای من جیگرم کباب شد چشمام پر اشک شد خدایا خودت نگهدار گلهامون باش امیدوارم آوای قشنگم زود زود خوب بشه