آخ جون آتلیه
عزیز مامان امسال اولین سالروز تولدت با شهادت امام علی مصادف شد و من و بابا هم تصمیم گرفتیم که جشن تولدت رو عید فطر بگیریم. فردای روز تولدت هم آتلیه رفتیم و چیک چیک عکس... . بابا کیوان که مثل همیشه وقت نداشت و سرش شلوغ بود آتلیه نیومد. این طور شد که من و تو همراه با برستار مهربونت راهی آتلیه شدیم.دیدن یه عالمه چیزای جدید توی آتلیه واقعا سرتو گرم کرده بود و من تمام مدت نگران بودم که مث دفعه قبل نشه و کارمون نا تموم نمونه. آخه وقتی ۵ ماهه بودی بردمت فتوبیبی و اینقد گریه کردی که برگشتیم اما با این وجود اما همون موقع هم عکسای نازی ازت گرفتن خوشگل مامان ... خدا رو شکر این دفه خوب سرگرم اسباب بازی های اونجا شدی عکسات خوب از آب دراومد. برستا...
نویسنده :
مامان شیرین
15:57