یه خواب نقرهای
این روزا احساس می کنم که مامان بابا بیشتر از قبل حرفای منو می فهمن. آخه منم به حرفاشون گوش می دمو خوب می دونم که چی می گن و از من چی می خوان... اما خوب بعضی وقتا ( فقط بعضی وقتا!!!) به حرفشون گوش نمیدم...
تازه یه وقتایی از دست مامانم فرار می کنم و می رم بشت تختم قایم می شم . بعد زود مامانم خندش می گیره... بخصوص بعد از ظهرا که مامانم می گه «جانان بیا بخواب» آخه دوست دارم بازی کنم ...بابا به چه زبونی بگم؟؟!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی