گالری عکس۱(از ۷ماهگی تا یکسالگی)
این عکسمو که اینجا می بینین مربوط به سیزده به در ۹۰ هست و من ۷ماهه هستم و البته کمی تا قسمتی تو حسم. آخه اولین بارمه که عینک آفتابی زدم و خوب دیگه...اینجوریاس!!
می بینین تو رو خدا تو سرمای فروردین منو بردن هواخوری...! نوک دماغمو ... قرمز شده!!
وقتی که مامان بابا از باغ دل نمی کنن و تا شب می مونن اونجا باید هم منو اینجوری ببوشونن!
توی ۷ ماهگی من چهاردست و با می رفتم و فقط می تونستم با واکر راه برم.
اینجا هم خیلی خوشحالم اما مامان یادش نیست که چرا و چگونه؟؟؟!!!!
اینم ماهی های عیدمونه. این عکس دیگه آخرای فروردینه و مامانم یه کم چتری یامو کوتاه کرده. ببخشید دیگه بلد نبوده یه کم...
توی اردیبهشت ماه (۸ ماهگی) دیگه می تونستم با کمک مبل و یا دیوار بایستم.
اینجا مشهد مقدسه! اولین زیارت من و بعدش یه روز خوب در شاندیز
خیلی وقتا هم می شه که به جای مامانم درس می خونم! آخه می دونین من مازیک هاشو خیلی دوس دارم!!!