جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

معجزه‌هاي شيرين من♥♥❤❤❥

نمایشگاه غنچه های شهر

1390/7/30 14:09
نویسنده : مامان شیرین
1,216 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره جمعه شد و مامان بابا وقت کردن که منو به نمایشگاه کودک و نوجوان ببرن. نمی دونین که چقدر به من خوش گذشت. تا حالا اینقد نی نی یه جا ندیده بودم. تازه اسباب بازیهای خوشگلی هم اونجا بود که اصلا تو اتاق من جا نمی شد. تازه عمو فیتیلیه ایها هم اونجا بودن و کلی آواز شاد خوندن.

کاش می شد بیشتر بمونیم اونجا . هر جا که دلم می خواست می رفتم. اصلا هم دست مامان بابا رو نمی گرفتم . آخه آدم باید از خودش استقلالی  چیزی داشته باشه.  اینقدر بازی کرده بودم که دیگه کم کم خوابم گرفت و رفتم بغل بابا و نا خود آگاه بدون اینکه خودم بخوام شستم رفت سمت دهنم و شروع کردم به مکیدن . چه می شه کرد خسته بودم دیگه... .

            

راستی یادم رفت بگم دیگه هزار ماشاا... بزرگ شدم ،از این به بعد دیگه خودم اینجا می نویسم . البته با کمک مامان...   

                                            

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان جگر گوشه ام
23 مهر 90 11:29
سلام مامان شیرین و سلام به جانان خوشگل و ماه هزار ماشاا.. که خوشگلی خاله اسمتم خیلی قشنگه خدا واسه مامان بابا حفظت کنه
مامان نینی طلا
23 مهر 90 12:42
واااااااای چه دخمل خوردنیهههههههه خدا حفظش کنه
مامان باران
23 مهر 90 16:54
سلام به جانان عزیز و مامان گلش خیلی دخمل ناز و ملوسی هستی خاله خدا حفظت کنه... به من و بارانم سر بزنید خوشحال میشیم