دو ماهگی آوا
آوا زیباترین ملودی زندگیمون ۲ماهه شد!
و البته واکسن ۲ ماهگیش رو هم زد! و چند ثانیه ای گریه کرد! ولی فقط چند ثانیه.....! خدا رو شکر دخملای شجاعی دارم! خدا کنه که تب نکنه!!!
حالا دیگه آوا می تونه اونقدر دست و پا شو تکون بده که پتوشو کنار بزنه! و همینطور می تونه با آب دهنش بادکنک درست کنه!
دختر کوچولوی من کمی هم بغلی شده و وقتی که بیداره دوس داره تو بغل من باشه و البته خیلی دوس داره صورتشو به صورتم بچسبونم. این طوری خیلی خوب آروم می شه و بیشتر وقتا هم اینجوری خوابش می بره! و البته خوب می دونم که توی این سن نی نی ها از محبت لمسی و تماس پوستشون با پوست مادر بیشترین آرامش رو می گیرن و برای تقویت اعتماد بهنفسشون خیلی خوبه!قربون اعتماد بنفسش برم!!!
جانان ستاره قشنگ زندگیمون هم این روزا با شیرین زبونیاش دل من و باباش رو بدجوری می بره!
شبا که می خواد بخوابه خیلی ناز می گه « شب به! » یعنی شب به خیر!
هر موقع که از خواب بیدار شه یا کسی بیاد خونمون می دوه و می ره جلو ی در و میگه « سنام!» یعنی سلام!!! و البته در موارد خاص هم میگه « سنام عشگم» یعنی سلام عشقم!!!!
خیلی قشنگ و ملوس می گه « آوا آدیده» یعنی آوا خوابیده!
مامان: جانان آهنگ چی بذارم؟
جانان: شاد!
تازگیا جانانم خیلی قشنگ روابط علت و معلولی رو می فهمه! دیروز عصر که باباش رفته بود توپ بازی موقع برگشت بابا می بینه که جانان زیاد حال راه رفتن نداره و بهش می گه جانان بغلت کنم؟ و جانان در جواب می گه:« آیه! خستهام» !!! فدای خستگیهات بشم! همه خستگیات واسه من!!!!!