دختران من
اين روزها آواي زندگي ما در آستانه 10 ماهگي با كمك ديوار، مبل يا ميز ميتونه بايسته از پله كوچكي كه بين هال و آشپزخونه هست بالا مياد و زود خودش رو با شوق و ذوق به آشپزخونه مي رسونه . اما موقع برگشتن همونجا دم پله مي شينه و نق مي زنه و تا كمكش كنيم كه پايين بياد... «ماما» ، «دد» و «تيس» رو با يه صداي نازك و دلنشين ادا مي كنه و با چشماي پر مهرش قند توي دل مامان و بابا آب مي كنه ...بجز 2 تا دندون پايين كه يكماه پيش دراورده بود 2 تا مرواريد قشنگ هم رو لثه بالا دراورده و همه چي رو گاز مي زنه... اينم اسمارتيز مامان: حالا از جانان بگم ...و البته هرچي ه...
نویسنده :
مامان شیرین
11:52